"دخترک ژولیده" شاید توصیف مناسبی باشه برای این نگاه؛ که لحظاتی پیش از اینکه خودش رو به آب بزنه به دوربین خیره شد و این عکس ثبت شد. و بعد به صدها کودکی که در ساحل مشغول بازی بودند پیوست. روستای سلخ، قشم، مرداد ۸۵.
هی من اینو خیلی دوسش دارم اولا که اگر دوباره دیدیش از طرف من کلی بغلش کن شاید مجبور شم این عکست رو ازت بدزدم :دی ولی اگر خواستم این کارو بکنم ازت اجازه می گیرم
سوژه خوبی بود. نمیدونم چرا اما حس بدی داشتم!!!!
سلام
تو هم گیر اددادن به ای کوچوکونو ! ولشو بکن گوزیخو بکنن !
عجب معصومیتی !
تا سلام...
هی من اینو خیلی دوسش دارم
اولا که اگر دوباره دیدیش از طرف من کلی بغلش کن
شاید مجبور شم این عکست رو ازت بدزدم :دی ولی اگر خواستم این کارو بکنم ازت اجازه می گیرم
شاد زی
سلام
احساس درد کردم
غم - ناراحتی
به امید شادی
موفق و پیروز باشی
G,day kamira
endless agony and impeccability.
That's my impression anyway.
well done.
سلام
ارزو اکونوم جامعه کدرت بودونت و ارزشت بها هادیت.
نه خسته کامیرای گرامی
نادونوم پشت این نگاه چن ؟ ترس از دوربین ؟ تعجب یا فقط یک نگاه کودکانه ؟
راستی اگر بنویسی که عکس کجا اتگفتی ، شناخت لوکیشن کمک اکند که ادم احساس نزدیکتری به عکس بشتش .
سلام عزیز ...خب بو که مه قبل از ایکه عنوان براش بنسی ایی عکس امدی و حسوم خراب نبو ...ممنون از ایی عکس زیبا
پیران سر حد را ناز می کشی
تا کی ؟
چگونه می گذرانی
کودک عمرت را
چگونه ؟
سلام:
خیلی عالی بود