از وقتی ئی عکس امدیدن فقط تو فکرم.فکر دیواری که تو عکس مشخص نین. دیواری که احتمالن روش با ذغال یه تا قلب شکشیدن به زحمت یه تیر هم از وسطی رد شکردن و با صد تا امید و آرزو دو تا حرف ناقابل داخلی شنوشتن.... کاشکه شبود تا...
سلام صادق عزیز ... عکستو خیلی دوست دارم ... بر خلاف نوشته زیرش حس خوبی به من میده ... یه جور حس رهایی و امید ... هر چند چندن دویار پیش رو داری ولی حداقل بعد از رد شدن دیوارها دری هست که واردش بشی و تجربه های جدیدی بدست بیاری ... موفق باشی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
با دیدن درب منزل همسایه مرگ از یادم می رود چون بوی زندگی به مشامم می رسد ....
یه حقیقت که قبول داریم اما باور نداریم.
آدمی طاقت توقف در عدم را ندارد.
من در تعاون عظیم مرگ بودم که با من می گفت:
- من از معاشرت دو قفس می آیم.
(شعری از یدالله رویایی)
حقه برای همسایه
خیلی دبش بودن ! دستت درد نکنت کا !
از وقتی ئی عکس امدیدن فقط تو فکرم.فکر دیواری که تو عکس مشخص نین. دیواری که احتمالن روش با ذغال یه تا قلب شکشیدن به زحمت یه تیر هم از وسطی رد شکردن و با صد تا امید و آرزو دو تا حرف ناقابل داخلی شنوشتن....
کاشکه شبود تا...
آره از هیچی بهتره
چرا پایین همچه عکسی همچه متنی رو نوشتی
روح ا... عزیز،
ارتباطی بین عکسها و متن ها وجود ندارد.
سلام صادق عزیز ... عکستو خیلی دوست دارم ... بر خلاف نوشته زیرش حس خوبی به من میده ... یه جور حس رهایی و امید ... هر چند چندن دویار پیش رو داری ولی حداقل بعد از رد شدن دیوارها دری هست که واردش بشی و تجربه های جدیدی بدست بیاری ... موفق باشی